آقا پلیس سبیلووووووو
امشب افطار خونه خواهر من دعوت بودیم. محمدحسین که لباس پلیسی راخیلی دوست دارد امشب بااین لباس آمده است. . دایی محمد حسین گریموراست او بعد از افطار از سرکار اومد برای همین هم یک مقدار از وسایلش همراهش بود وقتی افطار کرد ودید بچه ها خیلی شیطونی میکنند بچه هاراجمع کرد و صورت آنهاراکمی نقاشی کردمحمد حسین که ازهمه شان بزرگتراست بهتر نشست ونتیجه اش هم بهتر از دیگران شد. ضمنا ببخشید چندشب پیش که کارراشروع کردم نیم ه تمام ماندوکامپیوترم هنگ کرد ومن متوجه نشدم عنوان را ثبت کرده است باعرض پوزش از همه بازدیدکنندگان . ...
نویسنده :
مامانجون
22:10
امیرحسین
مادر امیرحسین تصمیم داشت اورا طبیعی بدنیا بیاورد ولی درمیان کار نوارقلب بچه نشان میدهدکه ضربان قلب بچه ضعیف شده است برای همین سریعا اوراسزارین میکنند . یک پسر کاملا سرحال وشاداب که روز چهارم پنجم تولد زردی گرفت ولی چون مادرش حالش خوب نبود اورابه بیمارستان نبردیم و دستگاه انکیباتور کرایه گرفتیم وسه روز زیرنظر دکتر دردستگاه بود که خوب شد او پسر خوبی است مثل همسن وسالاش راه افتاد و خوب ارتباط برقرار میکند والان بدلیل بیماری اون مادربزرگش هفته ای سه روز که مادرش برای ملاقات به بیمارستان میرود پیش من میماند و جای شما خالی خیلی خو ش می گذرد ومن از صبح اون روزی که امیرحسین خونه ماهست در تهیه وتدارک غذاومیوه ودیگر خوراکی برای ا...
نویسنده :
مامانجون
5:12
محمد حسام
محمد حسام برعکس محمدحسین درست بموقع دنیا اومداون بسیار درونگراست و دیر ارتباط برقرار میکند نشستن وتحرکاتش مثل همه بچه هابود ولی صحبت کردنش خیلی کند بود بطوریکه هنوز که دوسال و سه ماهشه خیلی از کلمات را نمی تواند درست بگویدخوشبختانه از نظر بالینی مشکلی نداردولی دوست ندارد زیاد صحبت کنداو هم بچه بامحبتی است و ازچشمانش همه چی میشه فهمید . محمدحسام وقتی صبح از خواب بیدار میشه اول یه فصل برای اینکه پدرش رفته سرکار گریه میکنه بعد روزش راشروع میکند مجموعا بجز پدرومادرش ومن کمی ارتباطش خوبه وبرای مدت کوتاه بامن میمونه ویا به بیرون از خانه می آید .از نوزادی محمد حسین ومحمد حسام عکسهای زیادی ندارم بدلیل اینکه عکسهایی راکه...
نویسنده :
مامانجون
4:50
محمدحسین
محمدحسین ٢٠روززود بدنیا آمد وخیلی ماراترساند وماهمه مراقب اوبودیم تاجون گرفت ویه خورده بزرگ شد ولی یک پسر همه چی تمام است ١٩ ماهگی حرف اومد ووقتی فقط ١٤ ماه داشت کلمات دایی - نون - داده(صادق)داداش وچندکلمه دیگرررامی گفت پسر فوق العاده باهوش وزرنگ است ودوست دارد از همه چی سردربیاورد که بعضی وقتها اینقدر درکارهاوحرفهاسرک می کشد و اظهار نظر میکند به او میگویم" خاله خانم "ولی مجموعاخیلی بامحبت است عکسی که الان درکامپیوتر از اودارم تولد ٤ سالگی است که باهدیه هایش ازش عکس گرفته ام . ...
نویسنده :
مامانجون
11:45