نن آقا

بازگشت دوباره

1391/3/8 2:11
نویسنده : مامانجون
378 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای من ببخشیدکه یه مدت نبودم و ننوشتم براتون گفته بودم که

دانشگاه قبول شده ام و در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل میدهم برای

همین خیلی سرم شلوغ بود ویه مدت نتونستم به وب لاگ سربزنم ولی الان

دیگه وقتم آزاده واز ادامه تحصیل انصراف دادم .

میخواهید دلیل آنرا بدانید؟

همسرم جانباز است وخبردارشده بودم  که همسرو فرزندان جانباز میتوانند

بصورت رایگان در دانشگاه آزاد ادامه تحصیل بدهند که من هم کنکوردادم و

وقبول شدم موقع ثبت نام حدودا٣٠درصد تحفبیف دادند وگفتند برای ترم آینده

این پول را پس میدهند و ثبت نام هم رایگان است برای بهمن ماه اعلام کردند

رایگان که نشده هیچ بیایید اون تخفبف را هم تسویه حساب کنید تا بتوانید

امتحان بدهید من هم که بازنشسته شده ام و حقوقم کفاف ماهی ٥٠٠ هزار

تومان شهریه را نمیدهد دیگر نرفتم یعنی حتی نرفتم امتحان بدهم باوجود

اینکه درس خواندن را خیلی دوست دارم ولی از نظرمالی اصلا در توانم نیست .

اگر رایگان میشد میتوانستم حتی تادکتری هم پیش بروم ولی چون شاغل ن

یستم که میزان حقوقم بالا برود برای همین نرفتم .

البته مادر بزرگ لیسانسه هم بد نیست میشود تحملش کرد ولی مادربزرگ

دکتری خیلی بهتر بود !!!!!!!!

ولی حالا هم خوب است وقتم آزاد تر شده وبیشتر به بچه هام میرسم

(مخصوصا اون دخترم که دامغان درس میخواند)  ووقتم را بانوه های گلم

میگذرانم .

بیشتر بچه های ما درنیمه دوم سال بدنیا آمده اند مادر محمد حسین (٢١دی)

دخترم که دانشجوست وهنوز بچه ندارد(٢٧دی) محمدحسین (١٦دی)

امیرحسین (٢٠دی) پدر امیرحسین (١٢بهمن)خودم ٤آذر و

همسرم دوم اسفند پسرم که درایران نیست دهم اسفند که ما چون در دیماه

فصل امتحانات است وبچه ها فرصت دور هم جمع شدن ندارندو معمولا تا ١٢

بهمن امتحانات تمام میشود روز ١٢ بهمن که تولد پدر امیرحسین است را

جشن میگیریم و به همه اینها که نوشتم کادومیدهیم ولی با یک کیک ویک

مهمانی در منزل ما که البته در همین شب بچه هارابه آتلیه میبریم وبا یک کیک

و چند شمع (هر بچه ای با شمع سن خودش عکس میگیرد)

از آنها عکس میگیریم و کیک را به خانه می آوریم و می خوریم جای شما خالی

خیلی خوب است هم خرجش کمه هم بچه ها همه راضیند(امسال حسام 

قبول نکرد که از او در اردیهشت تولد خودش عکس بگیریم برای همین از حسام

باشماره ٣ عکس گرفتیم ولی حسام دراینجا دوسال وهشت ماهش است .

 

 

 

امیرحسین در آتلیه سوار این موتور شد و پیاده نشد برای همین ناچار شدیم از او دراین حالت عکس بگیریم تا پیاده شود /در منزل زیاد به سواری علاقه نشان نمیدهد ولی بیرون که میرویم دوچرخه ویا ماشین بچه هارا خیلی دوست دارد ولی اگر همان وسیله خودش را بیرون ببریم باهاش بازی نمیکند .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان خورشيد
7 خرداد 91 15:50
من وقتي اين وبلاگ رو ديدم واقعا هيجانزده شدم. شما فوق العاده ايد. آرزو مي كنم هميشه سايه تون بالاي سر بچه ها و نوه هاي گلتون باشه.


ای جوووووووووونم گلم زنده باشی عزیز
مامانی طهورا
7 خرداد 91 17:53
آفرین به شما مامان جون خوش ذوق دستتون درد نکنه
پیش ماهم بیایین


مرسی عزیزم چشم میایم
مامان کیاوش
7 خرداد 91 19:08
ای جانم چه مامانجون خوبی
خدا برای هم حفظتون کنه.باز هم بهتون سر میزنم.


مرسی عزیزم لطف دارین
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نن آقا می باشد